This media is not supported in your browser
VIEW IN TELEGRAM
سعدی

هزار جهد بکردم که سرّ ِ عشق بپوشم
نبود بر سر ِ آتش میسّرم که نجوشم

به‌هوش بودم از اوّل که دل به کس نسپارم
شمایل ِ تو بدیدم نه صبر ماند و نه هوشم

حکایتی ز دهانت به گوش ِ جان ِ من آمد
دگر نصیحت ِ مردم حکایت است به گوشم

مگر تو روی بپوشی و فتنه بازنشانی
که من قرار ندارم که دیده از تو بپوشم

من ِ رمیده‌دل آن به که در سماع نیایم
که گر به پای درآیم به در بَرند به دوشم

بیا به صلح ِ من امروز در کنار ِ من امشب
که دیده خواب نکرده‌ست از انتظار ِ تو دوشم

مرا به هیچ بدادی و من هنوز بر آنم
که از وجود ِ تو مویی به عالمی نفروشم

به زخم‌خورده حکایت کنم ز دست ِ جراحت
که تندرست ملامت کند چو من بخروشم

مرا مگوی که سعدی طریق ِ عشق رها کن
سخن چه فایده گفتن چو پند می‌ننیوشم

به راه ِ بادیه رفتن به از نشستن ِ باطل
و گر مراد نیابم به‌قدر ِ وسع بکوشم

#سعدی

آهنگ: کامبیز روشن روان
صدا: فریدون فرح اندوز
میکس: شاپور
خط: سهیل قاسمی

@FereidounFarahandouz

2 comments

درودها استاد گرانقدرم نفستون گرم و پاینده باشید
باعرض درود خدمت استاد گرانقدر و آرزوي صحت و سلامت و شادكامي براي ايشون ، واقعا شنيدن اين ابيات با صداي استاد چقدر لذت بخش هستش اولين بار اين شعر رو من با آوازي از استاد قاسم رفعتي شنيدم و برام خيلي خاطره ساز بود و الان بعد از مدتها شنيدن اين ابيات با صداي گرم و فاخر استاد فرح اندوز هم برام بسيار ارزنده هست مجددا از زحمات استاد فرح اندوز كمال تشكر و امتنان را دارم