آنکه آمد بر لبم زد؛ موج دریا
بود و رفت..
طاقت بی تابیم را؛ او شکیبا
بود و رفت..

گر زمانی بانگ میزد بر سرم؛
زنگ خزان؛؛
ساقهء زرد خیالم را شکوفا
بود و رفت..

از شمیمش مینمود او اهل این
منزل نبود؛؛
ساکن فردوس بود؛ از شاخ
طوبا(طوبی) بود و رفت....

غم مخور"محزون"؛ مگو
یارم کجاست؟؛؛
پر کشید بر آسمانها؛ چونکه
عنقا بود و رفت...

#ناهید_غلمانی_خامنه

Comments

Be the first to add a comment