🌸 در آرزوی دیدار «شهرِ یار» 🌸

حضرت دل خاک تو بر دیده نور
خاک رهت غالیه افزای طور

سوی توام یاد تو سر می برد
آدمی از خویش بە در می برد

مست و پریشان شدەی روی تو
شیفتەی سلسلەی موی تو

یاد تو کردیم و معطر شدیم
هیچ نبودیم کنون زر شدیم

یاد تو محبوب یمن تا حجاز
شیفتگانت همگی در نیاز

ویس قرن من ز ازل بودە ام
ثابت و حسان و غزل بوده ام

شیفته ی روی نکوی تو من
شاعر تو عاشق روی تو من

تا " د" بگویند زدندان من
هیچ نە زان ماند و نز جان من

پود تنم تار دلم زان توست
هستی و هر چیز بە قربان توست

تشنەی دیدار تو بی تاب شد
شمع دلش سوخت ز غم آب شد

ای نفست نفخەی داوودی ام
بی تو چە نزدیک بە نابودی ام

از نفس خویش تو جانی ببخش
دلشدە را خط امانی ببخش

تا کە بر آرم پر و بالی دگر
تا شود این سوختە حالی دگر

تا کە رسم سمت تو محبوب من
سر بنهم بر قدمت خوب من

گریه کنم دیدە شود چشمە سار
تا کە ببیند حرم و کوی یار

قبەی خضرای تو از دور دید
دید هر آن چیز که منصور دید

سرمه کشد از قدمت چشم ها
ای قدمت آشتی خشم ها

ای من دلخسته به قربان تو
دربدرم خسته ی احسان تو

احمد و محمود و محمد تویی
آنکه به جان ها شرری زد تویی

آنکه در این ماه به مهمانی ات
جان و دلش گشته به قربانی ات

قطره ی باران و تو بحری کریم
بسط نشسته ست به مهرت مقیم

بلکه شود بر در خوانت قبول
بلکه رسد از سر کوی رسول

عطر نفس های گُل اندود تو
چشمه ای از مرحمت رود تو

کاش که مهمان تو گردم سحر
بر سر خوان تو کنم من نظر

روزە ی خود را به نگاهی ز دوست
کاش گشاییم که معشوق اوست

✍️#روناک_صمدی
" باران"
شنبه 16رمضان المبارک 1441

•┈┈•🌺🌸•┈┈•
@islahweb
•┈┈•🌺🌸•┈┈•

Telegram
attach 📎

Comments

Be the first to add a comment