✅ ریشه های بحران آب در ایران
به قلم پروفسور امین علیزاده
2⃣ قسمت دوم
〰〰〰〰🔻❇️ آب، مهریه دختران روستایی
🔸 توجه داشته باشیم که آب در ایران تنها یک ماده فیزیکی- شیمیایی با فرمول H٢O نیست که بتوان مانند دیگر مواد با آن رفتار کرد. آب در ایران نوعی فلسفه، فرهنگ، اخلاق، خرد، هویت و بسیاری چیزهای دیگر است که به نحوی ریشه در زندگی اقوام این سرزمین دارد. گاهی اوقات شرایط کمآبی ایران با دیگر نقاط دنیا مثلا برخی کشورهای آفریقایی، اروپایی یا آمریکایی مقایسه میشود و توصیه میشود که ما هم میتوانیم با الگوبرداری از برنامههای موفق آنها منابع آبی خود را مدیریت کرده و از بروز بحران آب جلوگیری کنیم. بهطوریکه عنوان میشود ما بحران آب نداریم؛ بلکه بحران مدیریت آب داریم. مسلم است که چنین کشورهایی نیز به نوبه خود با مشکلات آبی روبهرو بوده و برای مقابله یا سازگاری با این مشکلات راهکارهای موفقی داشته یا دارند؛ بنابراین استفاده از تجارت آنها مفید خواهد بود؛ اما شرط اصلی آن است که هرگونه برنامه مدیریتی آب در ایران باید در قالب مفاهیم آب در این کشور صورت گیرد، نه اینکه دقیقا همان برنامهها را بهصورت تقلیدی اجرا کنیم. مثلا در کجای کالیفرنیا مانند ایران مهریه یک زن یا دختر روستایی میتواند یک یا دو شبانهروز آب از یک حلقه چاه یا یک رشته قنات باشد که اگر با احداث سد یا بندی در بالادست خشک شود، پشتوانه زندگی آن دختر یا زن تباه ميشود؛ موضوعی که در بسیاری از روستاها با اجرای برخی طرحهای آبی به سادگی از کنار آن گذشتهایم. حال آنکه این طرحها از سوی کارشناسان و مدیران بهاصطلاح خبره آب صورت گرفته است و ما خود مسبب آن بودهایم.
🔸 در مصراعی از یک شعر سهراب سپهری آمده است که: آب بیفلسفه میخوردیم/ توت بیدانش میچیدیم. مسلم است که اگر کارشناس یا مدیر و مسئولی که از فلسفه و دانش آب بیاطلاع است، بخواهد به مدیریت منابع آب بپردازد، اقدامات او نمیتواند نتایجی بهتر از این وضعیت در پی داشته باشد.
🔸 همانطور که گفته شد اینکه تصور شود فقط خشکسالیها یا تغییرات اقلیمی عامل بحران آب بوده است، شاید زیاد صحیح نباشد؛ زیرا به روایت آمار و ارقام و مدلها تغییرات بارش سالانه در بسیاری نقاط کشور به لحاظ آماری معنیدار نیست؛ بنابراین اگر بخواهیم میزان بارشهای کنونی کشور را با همان میانگین عددی ٢٥٢ میلیمتری که از ٤٠ الی ٥٠ سال پیش در ذهن ما رسوخ کرده است، مقایسه میکنیم، آن نیز صحیح نیست؛ زیرا بعید است در کشوری به این بزرگی با داشتن تعدادی ایستگاه هواشناسی محدود در چهار الی پنج دهه قبل و با روشهای بسیار ساده و بدون درنظرگرفتن پستی و بلندیها و دیگر عوامل مؤثر برای میانگین بارش به رقم ٢٥٢ میلیمتر برسیم تا مبنای مقایسه ما قرار گیرد. نتیجه اینکه، ما در گذشته هم کمتر از ٢٥٢ میلیمتر میانگین بارندگی داشتهایم. البته باید قبول کرد که در شش سال گذشته بارندگیهای کشور کمتر از حد انتظار بوده و در حدود ١٩٥ میلیمتر است؛ ولی بحران آبی کشور مربوط به این چند سال اخیر نیست که بخواهیم کمآبی را صرفا نتیجه کاهش ریزشهای جوّی اخیر بدانیم؛ بلکه آنچه ما را به این وضعیت دچار کرده است.
🔸 چنانچه بخواهیم کلیات این وضعیت، یعنی شاهرگ موضوع را کالبدشکافی کنیم، ریشه اصلی ایجاد بحران آب در ایران به سالهای قبل از انقلاب بر میگردد. در اوج حکمرانی نظام قبلی و زیادی دلارهای نفتی که ایران یک کشور عقبافتاده یا درحالتوسعه به شمار میرفت، روشنفکران و تکنوکراتها علاقهمند بودند بهجای آنکه این پولها صرف ولخرجیهایی مثل کمکهای بلاعوض به شرکت آب و فاضلاب شهر لندن یا جشنها و کمکهای نقدی به پادشاهان مخلوع و امثال آن بشود، برای پیشرفت کشور هزینه شود. از طرفی حکومت نیز برای رسیدن به آرزوی دروازههای تمدن بزرگ موعود نیاز به این داشت که کشور را پیشرفته نشان دهد؛ اما پیشزمینه پیشرفت کشور تحول اقتصادی و سرمایهگذاری بود که با توجه به سیستم اربابورعیتی حاکم بر کشور زمینه آن فراهم نبود؛ چون زمینه کشور صنعتی نبود و به عنوان تنها گزینه باید در زمینه کشاورزی سرمایهگذاری میشد.
از طرفی توسعه کشاورزی نیاز به آب داشت که برای برنامههای مد نظر به مقدار کافی و به سهولت در اختیار نبود. در آن زمان منابع آبی کشور محدود به تعدادی رودخانههای پراکنده و غیردائم و چشمه و قنات بودند که آب آنها برای توسعههای کلان کشاورزی کفایت نمیکرد؛ بنابراین برای گسترش کشاورزی نیاز به منابع آبی جدید احساس میشد که تنها گزینه پیشِرو استفاده از آبهای زیرزمینی و مهار آبهای سطحی بود.
در آن زمان حاکمان بدون توجه به عواقب آن به صراحت اعلام کردند که ما تمام آبهای زیرزمینی را استخراج خواهیم کرد و روی تمام رودخانهها سد خواهیم ساخت.
🆔 @RuralWomenIssues 👩🌾