روزی که مجبور بشیم زمین رو تخلیه کنیم، من روی سیّارهی مسکونی جدید،عطرفروشی میزنم و از دلتنگی آدما کاسبی میکنم.
عطر خاک بارونخورده میفروشم عطر چمن کوتاهشده عطر زعفرون و برنج عطر بازار خشکبار و ادویه بوی اقاقیا توی کوچهها، تو فصل بهار
و من فكر كردم كه حالا كه اين عطرها به دفعات به طور رايگان در دسترسم هستند ، زندگى رو آسون تر بگيرم و ازشون استفاده كنم مخصوصا عطر آدمهايى كه نمى دونيم تا كى مجال بودن در كنارشون را داريم