🔻 تجارت علمی!
🔹 در حیاط دانشگاه بودم که خانم و آقای میانسالی به من نزدیک شدند. خانم گفت که دو مقاله نوشته است و از من می‌خواهد در انتشار آنها «مساعدت» کنم و نیازمند «اکسپت» یا پذیرش است تا بتواند دفاع کند. کمی گفت‌وگو کردیم و توضیح دادم فرآیند ارسال و داوری مقالات چگونه است. بعد پرسیدم که اگر مقاله فرستاده باشید، من بلافاصله برای داوری ارسال می‌کنم. خانم گفت که هنوز مقاله را ارسال نکرده و خواستار «مساعدت» من است. تصورش از سردبیر، یک خان سنتی بود که هرگونه بخواهد در میان «رعیت» خود عمل می‌کند. گفتم که من به شیوه دیگری عمل می‌کنم و مقالات را برای داوران می‌فرستم و پس از تایید آنها برای چاپ اقدام می‌کنم. گفت: «ولی بالاخره شما سردبیر مجله هستید!» توضیح دادم که وظیفه من در مقام سردبیر چیست و گفتم عمده کسانی که این روزها مقاله علمی پژوهشی می‌نویسند و مصداق «فقط بلدم مقاله علمی پژوهشی بنویسم» هستند (فصلنامه نقد کتاب اخلاق، علوم تربیتی و روانشناسی، شماره 3-4، بهار و تابستان 1395)، برای رفع مشکل شخصی خودشان مقاله می‌نویسندیا خواستار دفاع از رساله خودشان هستند، یا برای جذب از سوی دانشگاه به مقاله علمی پژوهشی نیاز دارند یا برای ارتقا و کسب مرتبه علمی.
🔹 آن خانم گفت: «می‌شود ما مساعدتی به مجله کنیم و پذیرش بگیریم؟» متوجه نشدم مقصودش چیست، اما حدس زدم که می‌خواهد پول نقد بدهد. گفتم: «ما جز هزینه داوری و پس از تایید، هزینه ویرایش و نشر پولی دریافت نمی‌کنیم.» بعد گفت می‌خواهم مطمئن شوم چاپ می‌کنید تا مقاله را برای‌تان بفرستم. گفتم که هیچ تضمینی نیست و داوری هم زمان می‌برد. بعد پیشنهاد کردم که اگر عجله دارند برای مجلات دیگر بفرستند. آن خانم گفت مجلات دیگر نیز همین جوری هستند و سردبیر یک مجله که حاضر شد «اکسپت» بدهد، از ما «سی و دو میلیون تومان» خواست. گفتم: «سی و دو میلیون تومان؟!» گفت: «بله و تازه می‌گفت که باتوجه به نرخ تورم، این نرخ عادلانه است! ما هم فرهنگی هستیم و واقعا این پول را نداریم بدهیم! اگر کمتر بود، حرفی نداشتیم!» من مانده بودم چه بگویم. تازه متوجه شدم جدای از تنکی و بی‌بار و برگی و بیماری مقالات «نا»علمی پژوهشی، این مساله زمینه‌ای برای تجارت و منبع درآمدی ناجوانمردانه شده است. سال‌ها است که دیگر به غالب مقالات علمی پژوهشی اعتمادی ندارم و آنها را مجعولاتی فریبنده می‌دانم. این مطلب را در جاهای مختلف بازگفته‌ام (مانند «فربهی یا آماس؛ تحلیل ساختار مقالات (نا)علمی-پژوهشی در علوم انسانی» فصلنامه روش‌شناسی علوم انسانی، شماره 74-75، بهار و تابستان 1392) اما انتظار نداشتم که برخی مجلات علمی پژوهشی به بنگاه‌هایی برای کسب درآمد نامشروع تبدیل شوند. تصور کنید دانشجویی در این فضا و با این منطق، سفارش بدهد برایش مقاله بنویسند. سپس پول بدهد برایش چاپ کنند. بعد با سلام و صلوات و شیرینی و پسته «مثلا» دفاع کند و مدرک دکترا بگیرد و بعد جذب دانشگاه شود و بعد مدرس و استادیار و دانشیار و استاد تمام و... بحق گفته‌اند که «خانه از پای‌بست ویران است».
سید حسن اسلامی اردکانی ستون #در_ستایش_جزییات / صفحه آخر روزنامه اعتماد، چهارشنبه ۱۲ مرداد ۱۳۹۹
💢 پویش ملی دوباره دانشگاه با هدف اصلاح روال‌های حاکم بر سیاست‌های وزارت علوم حرکت خود را آغاز کرده است. در این مسیر به همراهی تمامی استادان دانشگاه‌ها و پژوهشگاه‏های ایران نیازمندیم.
http://dobaredaneshgah.ir

🆔 https://t.me/dobarehdaneshgah

Comments

Be the first to add a comment