خری به درختی بسته بود، رهگذری خر را باز کرد. خر وارد مزرعه همسایه شد و تر و خشک را با هم خورد.

زن همسایه وقتی خر را در حال خوردن سبزیجات دید، تفنگ را برداشت و یک گلوله خرج خر نمود و خر را کشت.

صاحب خر وقتی صحنه را دید. عصبانی شد و زن صاحب مزرعه را کشت!

صاحب مزرعه وقتی با جسد خونین همسرش روبرو شد، صاحب خر را از پای درآورد!

به رهگذر گفتند چکار کردی؟!
گفت من فقط یک خر را رها کردم!

هرگاه میخواهید ویرانی به بار آورید، خران را آزاد کنید!

Comments

Be the first to add a comment