#نهج_البلاغه

📚متن و ترجمه‌ی بخش مرور شده از نامه ۳۱

🔹و من وصية له عليه السلام للحسن ابن علي عليهما السلام كتبها إليه بحاضرين منصرفا من صفين
🔸وصيّتى است از امير المؤمنين به حسن بن على (عليهما السّلام) كه آن را در ناحيۀ حاضرين، در آن هنگام كه از جنگ صفّين باز مى گشت، نوشته است

🔹منَ اَلْوَالِدِ اَلْفَانِ اَلْمُقِرِّ لِلزَّمَانِ اَلْمُدْبِرِ اَلْعُمُرِ اَلْمُسْتَسْلِمِ لِلدَّهْرِ اَلسَّاكِنِ مَسَاكِنَ اَلْمَوْتَى اَلظَّاعِنِ عَنْهَا غَداً
🔸از طرف پدرى كه فانى مى شود و به دگرگونى و سپرى شدن روزگار، اقرار مى كند،پدرى كه عمر خود را پشت سر گذاشته و در برابر حوادث روزگار تسليم گشته است، نكوهش كنندۀ دنيا و عازم به سكونت در محلّ مردگان، و كوچ كننده از دنيا، (به سوى آخرت) در فردا (يعنى در زمانى نزديك)

🔹 إلَى اَلْمَوْلُودِ اَلْمُؤَمِّلِ مَا لاَ يُدْرِكُ اَلسَّالِكِ سَبِيلَ مَنْ قَدْ هَلَكَ غَرَضِ اَلْأَسْقَامِ وَ رَهِينَةِ اَلْأَيَّامِ وَ رَمِيَّةِ اَلْمَصَائِبِ وَ عَبْدِ اَلدُّنْيَا وَ تَاجِرِ اَلْغُرُورِ وَ غَرِيمِ اَلْمَنَايَا وَ أَسِيرِ اَلْمَوْتِ وَ حَلِيفِ اَلْهُمُومِ وَ قَرِينِ اَلْأَحْزَانِ وَ نَصْبِ اَلْآفَاتِ وَ صَرِيعِ اَلشَّهَوَاتِ وَ خَلِيفَةِ اَلْأَمْوَاتِ
🔸به فرزندى آرزومند چيزى كه به دست نمى آيد آن كه رهسپار راه هلاك شدگان و هدف تير بيماريها و در گرو و اسير روزگار است، آماج تير مصيبت ها و بندۀ دنيا است، سوداگر غرور و مديون مرگها است، اسير مرگ و هم پيمان اندوه ها، همراه و همنشين غم ها و در برابر آفتها است (يا هدف آفتها است) و به خاک افتاده و مغلوب شهوتها و جانشين مرده ها است.

🔹أمَّا بَعْدُ فَإِنَّ فِيمَا تَبَيَّنْتُ مِنْ إِدْبَارِ اَلدُّنْيَا عَنِّي وَ جُمُوحِ اَلدَّهْرِ عَلَيَّ وَ إِقْبَالِ اَلْآخِرَةِ إِلَيَّ مَا يَزَعُنِي عَنْ ذِكْرِ مَنْ سِوَايَ وَ اَلاِهْتِمَامِ بِمَا وَرَائِي غَيْرَ أَنِّي حَيْثُ تَفَرَّدَ بِي دُونَ هُمُومِ اَلنَّاسِ هَمُّ نَفْسِي
🔸امّا بعد از اين سخنان، پس به راستى من آنچه به دست آوردم از پشت كردن دنيا به من و سركشى روزگار بر من و رو كردن آخرت به سوى من، چيزى است كه مرا از ياد غير خودم، و از كارى، جز اهتمام و انديشه كردن در آنچه به دنبال من است (يعنى آخرت) باز مى دارد، غير از اينكه من از آنجايى كه (به موجب آنچه ذكر شد از اين پس) فكر و اندوهم، تنها دربارۀ خود من خواهد بود، نه دربارۀ مردم


🔹فصَدَفَنِي رَأْيِي وَ صَرَفَنِي عَنْ هَوَايَ وَ صَرَّحَ لِي مَحْضُ أَمْرِي فَأَفْضَى بِي إِلَى جِدٍّ لاَ يَكُونُ فِيهِ لَعِبٌ وَ صِدْقٍ لاَ يَشُوبُهُ كَذِبٌ
🔸 بنابر اين، انديشه و فكرم در برابرم قرار گرفت و مرا از تمايلات نفسانى برگردانيد و باز داشت، و كار و وضعم را، خالص و بى شائبه به همانگونه كه هست، برايم آشكار ساخت، و مرا به جدّيّتى كشانيد كه هيچگونه بازى و مزاحى در آن راه ندارد و به راستى و صدقى رسانيد كه دروغ و كذبى با آن آميخته نيست

🔹و وَجَدْتُكَ بَعْضِي بَلْ وَجَدْتُكَ كُلِّي حَتَّى كَأَنَّ شَيْئاً لَوْ أَصَابَكَ أَصَابَنِي وَ كَأَنَّ اَلْمَوْتَ لَوْ أَتَاكَ أَتَانِي فَعَنَانِي مِنْ أَمْرِكَ مَا يَعْنِينِي مِنْ أَمْرِ نَفْسِي فَكَتَبْتُ إِلَيْكَ كِتَابِي مُسْتَظْهِراً بِهِ إِنْ أَنَا بَقِيتُ لَكَ أَوْ فَنِيتُ
🔸 و تو را جزءى از خود بلكه مانند همۀ وجود خود يافتم، به گونه‌اى كه هر چه به تو برسد، گويى به من رسيده و گويى كه اگر مرگ نزد تو آيد، نزد من آمده است، پس آنچه تو را رنج مى دهد مرا رنجور مى سازد (يا آنچه مورد علاقه و توجّه تو است، مورد علاقه و توجّه من نيز مى باشد) از اين روى، (اين وصيّت نامه را) براى تو نوشتم، تا به آن استظهار و پشتيبانى بجويى (يا تا اينكه من مطمئّن باشم كه تو آن را مورد عمل قرار مى دهى) خواه من زنده بمانم، يا به راه فنا بروم.


💠 عضویت در کانال نثرطوبی
🆔 @nasretooba

Comments

Be the first to add a comment