تمام تلاش ملایانِ حاکم بر ایران این است که جامعهی جهانی آنها را به عنوانِ یک قدرتِ منطقهای در قالبی خارج از عرفِ بینالمللی و مطابقِ خواست هرج و مرج طلبیشان به رسمیت بشناسد که هدفِ غاییِ آنان میباشد. طبیعتا چنین امری با وجود رفتارهای ایدئولوژیکِ خصمانهای که امنیتِ دنیا را تهدید مینماید علاوه بر اینکه میسر نیست، عکسالعملِ تمامیِ دولتها را در چارچوبِ موازینِ سیاسی-دیپلماتیکی که رژیمِ اسلامیِ ایران از آن عاریست به وجود میآورد که البته هماکنون نیز در حال اجراست. رفتارِ متحجرانهی صدورِ انقلاب بر پایهی شعارهای مرگ بر آمریکا و اسرائیل، تجهیز و حمایتِ گروههای شبه نظامی-تروریستی از لبنان تا آرژانتین تنها نمونهای از اعمالِ سیاستِ خارجیِ حکومتیست که باعثِ رشدِ تروریسم و گسترشِ ناامنی در سطحِ دنیا شده و همین برای بیاعتباریشان نزدِ مجامعِ مختلف بسنده میکند. تجربهی چهل سال بنیادگرایانِ اسلامی در ایران ثابت کرده آنان این کشور را که تا پیش از ورودشان به قدرت در جهتِ رشد و پیشرفت و مهمتر سکاندارِ صلح و دوستی بوده به کشوری عقبمانده و جنگطلب و تهاجمی در خدمتِ تروریست مبدل کرده که در کنارِ ملتِ ایران، جهانیان نیز به خاطرش کم هزینه پرداخت نکردهاند. متاسفانه در سالهای اخیر مماشاتِ کشورهای اروپایی به همراهیِ دولتِ اوباما تحتِ توافقنامهی فضاحتبارِ «برجام» فضایی مناسب را برای رژیمِ بیاخلاقِ اسلامی ایران فراهم آورد و به واسطهی آن با تشدیدِ فضای سرکوب در داخلِ ایران، خاورمیانه را نیز به آتش کشید و محل جولانِ نیروهای سپاه پاسدارانِ تروریستی در سوریه و یمن و حتی عراق شد. در همین پیرو و با اقدامِ هوشمندانهی پرزیدنت ترامپ در خروج از برجام به عنوانِ عملکردِ موفقیتآمیزِ سیاست خارجی، باعث گردید چهره و ذاتِ واقعیِ سردمدارانِ تروریستی جمهوری اسلامی که توانستند در سایهی این توافقنامه پشتیانیِ خود را از تروریسمِ منطقهای گسترش دهند نمایان شد و قواعد و برنامههای آشکار و پنهانِ تنشآفرینیشان در سطوحِ مختلف بر هم زده شود. بحرانآفرینیِ رژیمِ بیاعتبارِ جمهوری اسلامی اکنون در کشورهای دیگر بسیار کم شده و با نیمنگاهی به عراق که در برنامهاش است، تنها در سطح خلیج فارس و آبراه تنگهی هرمز و حمایت حوتیهای یمن خلاصه شده که در آنجا به حملاتِ کورِ تروریستی و راهزنیِ دریایی میپردازد. آنچه مشخص است جمهوری اسلامی در شرایطی قرار گرفته که با ایجادِ ناامنی و تهدیدِ متداوم در این مناطق- اکنون در خلیج فارس- به دنبال باجگیری بوده تا بگوید امنیتِ منطقه فقط به وسیلهی آنان میسر میگردد و قصدشان نیز این است تا از این طریق خود را عاملِ تعیینکننده نشان داده که بارها نیز به آن اشاره داشتهاند. اتحادیهی اروپا با نادیده گرفتنِ خطراتِ انتحاریِ رژیم اسلامی، اکنون هزینههایی میپردازد که ضررِ آن چند برابر سود برجام برای آنان میباشد و بهترین راه برای گریز از مهلکهی ترور همراهی قاطعانه با سیاستهای دولتِ پرزیدنت ترامپ در مقابله با پدرخواندهی تروریسم اسلامی در ایران است. در نهایت اکنون کشورهای اروپایی به ائتلاف دریاییِ خلیج فارس روی آورده تا از حملاتِ تروریستیِ ملایان در امان بمانند در حالیکه آنچه امروز در خلیجفارس مشاهده میشود از نتایجِ همان برجامیست که اروپاییها کماکان خود را بدان پایبند میدانند! و سبب استمرار جمهوری راهزنان ایران شد.