▪️منزل سوم
عبیدالله [بن حر جعفی] جواب داد که مرا به یقین معلوم است هر که متابعت تو نماید، در آخرت بهرهٔ او از مثوبات، کامل و نصیب او وافر و شامل خواهد بود، اما چون کوفیان با تو در مقام معاداتند و در آن دیار، ناصری و معاونی نداری و با تو معدودی چند بیش نیستند، غالب ظن من آن است که تو مغلوب خواهی شد و لشکر یزید بسیار است و من یک تنام. پیداست که از یاری
من چه آید.
مرا معاف دار و این مادیان من که «ملحقه» نام اوست، قبول فرمای. به خدای سوگند که این اسبی است که از عقب هر جانوری که تاختهام، بدو رسیده است و هر که از پی من تاخته، گَرد مرا در نیافته و این شمشیر من هم سیفی صارم است و از مبارزان عرب کم کسی را چنین سلاحی باشد.
توقع میدارم به قبول این تحفهٔ محقر منت بر جان من نهی. پای ملخ ز مور، سلیمان قبول کرد.
شاهزاده برخاست و گفت:
من به طمع اسب و شمشیر پیش تو نیامده بودم؛ بلکه از تو توقع معاونت و مظاهرت میداشتم، تو قبول نکردی و مرا به مال کسی که جان خود را از من دریغ دارد، التفاتی نیست.
#کتاب_روضه
@Fars_plus