مصطفی ملکیان

من شخصاً معتقدم نیاز نزدیکان را، ما بیشتر وظیفه‌ی اخلاقی داریم تا برآورده کنیم نسبت به نیاز دوران. بنابراین، در مسئله‌ی «ناسیونالیسم» اگر واقعاً من می‌توانم برای ملت خودم، کاری را بکنم که عیناً می‌توانم برای ملت مصر هم آن کار را بکنم، ولی نمی‌توانم هر دو را باهم انجام دهم، وظیفه‌ی اخلاقی‌ام است که ملت خودم را مقدم بدارم بر ملت مصر.
من در همینجا می‌خواهم نقبی به یک مسئله‌ای بزنم و آن مسئله‌ای است که در نهج البلاغه آمده است...علی بن ابی‌طالب، کمیل بن زیاد نخعی را که یکی از بزرگترین اصحاب خودشان بود، حاکم یکی از استان‌های خود کردند...کمیل در رسیدگی به کار و بار و حال و روز و روزگار مردم خودش، اهمال‌کاری می‌کرد و آن جور که علی بن ابی‌طالب انتظار داشتند، به کار مردم رسیدگی نمی‌کرد. اما در این اثنا، سپاهیان معاويه حمله کردند به یک استان مجاور کمیل. کمیل تمام عده و لشکر و امکانات را برداشت و به آن استان مجاور رفت برای دفاع از استانی که به آن حمله شده بود. صورت مسئله این بود: نسبت به استان خودش اهمال‌کار بود ولی به کمک استان مجاور رفته‌ بود که مورد حمله سپاهیان معاويه قرار گرفته بود. این خبر به علی بن ابی‌طالب رسید و نامه‌ای به کمیل بن زیاد نوشتند. برای کسانی که عرق دینی و مذهبی دارند، می‌گویم وگرنه حكم عقل است. حضرت علی بن ابی‌طالب در نامه به کمیل در اولین جمله، می‌‌گویند: برای حماقت یک انسان همین بس که کاری را که بر عهده‌اش می‌گذارند، انجام نمی‌دهد و کاری را که بر عهده‌اش نمی‌گذارند، خودش بر عهده خودش می‌گذارد.*
این نکته، برای ما باید درس‌آموز باشد. [مثلاً] اگر منِ مصطفی، امروز بخواهم کاندیدای ریاست جمهور شوم، و بیایم و به صداقت هرچه تمام‌تر بگویم: مردم! به من رأی دهید، اگر رأی بدهید من فردا وضع فلسطين را بهبود می‌بخشم، وضع لبنان را، وضع عراق را، وضع افغانستان را، وضع سوریه را[بهبود می‌بخشم] به من سیصدتا دانه هم کسی رأی نمی‌دهد! چرا؟ چون، مردم رئيس جمهور می‌خواهند برای آنکه رئيس جمهورِ خودشان باشد. آن وقت نمی‌شود من از شما رأی بگیرم برای اینکه مردم خودم را که به عهده گرفته‌ام طبق موازين حقوقی و اخلاقی، اداره زندگی‌شان را بر عهده گرفتم، نسبت به کارشان اهمال‌کار باشم، نسبت به حال و کارشان جهل داشته باشم، نسبت به اداره امورشان سوءمدیریت داشته باشم و همه‌ی دغدغه‌ام این باشد که نکند در یک جایی[بیرون از کشور خودم] یک کسی به کس دیگری ظلم کند.
من به این معنای «ناسیونالیسم» کاملاً قائلم. معتقدم ما باید آن کسانی را که به عهده گرفته‌ایم اخلاقاً و به لحاظ حقوقی، یعنی وکیل آنان شده‌ایم، نماینده و سخنگوی آنان شده‌ایم، اول ما باید وضع آنان را، چونان که قول داده‌ایم، خوب بکنیم بعد اگر سرریز نیرو و امکانات و استعدادها و فرصت‌ها داشتیم، آن وقت برویم به داد بقیه‌ی انسان‌ها برسیم. من فکر می‌کنم که ناسیونالیسم به این معنا، یعنی تقدم رفع درد و رنج‌های ملت خودم نسبت به رفع درد و رنج‌های ملت‌های دیگر، وظیفه اخلاقی ماست و کاملاً پذیرفتنی است.
استاد مصطفی ملکیان، سخنرانی «ناسیونالیسم»، دانشگاه زنجان، اسفند ۱۳۹۵.
* نامه ۶۱ نهج البلاغه.

https://m.facebook.com/story.php?story_fbid=1430033790420751&id=100002424317285

@Vortrags

Comments

Be the first to add a comment