پس از مرگ محمد خداوند او را احضار کرد و پرسید: آیا میل جنسی در مرد و زن باهم برابر است؟
محمد پاسخ داد: بلی میل جنسی در زن و مرد برابر و حتی در زنان بیشتر است .
خداوند پرسید: همانطور که تو هر شب نیاز به هم بستر شدن داشتی، زنان تو هم نیاز داشتند؟
محمد پاسخ داد : بله...
خدا پرسید: وقتی تو زنان بسیار در اختیار داشتی هرشب با یکی از آنها همبستر میشدی و به آنها تاکید میکردی که حق هم بستر شدن با غیر را ندارند، و پس از مرگ تو نیز نباید با هیچ مردی ازدواج کنند و از داشتن شوهر محروم باشند چون همه ی آنها اُمّ المومنین هستند(!) آیا با این محرومیت از شوهر کردن به آنها ظلم نکردی؟
محمد گفت : بله، ظلم کردم.
خدا پرسيد: فاصله سنی تو با بسیاری از زنانت چهل سال و حتی بیشتر بود. آیا این فاصله به نفع تو بود یا آنها ؟
محمد گفت : به نفع من بود.
خدا پرسید: آیا این فاصله سنی ظلم به آنها نبود؟
محمد گفت : بلی ظلم به آنها بود.
خدا پرسيد: سربازان تو در مصر ماریه قبطیه را از خانواده جدا کرده، و از داشتن یک شوهر جوان محروم نموده و نزد تو آوردند و تو بارها با او همبستر شدی. آیا به ماریه و همسرش و سایر زنان خودت ظلم روا داشتی یا نه؟
محمد گفت : بله، ظلم کردم.
خدا پرسید : وقتی تو عایشه ۷ ساله را به عقد خود در آوردی و وقتی سن اون به نه سال رسید با او زفاف کردی، تو چهل و چهار سال از او بزرگتر بودی، و زنان بسیاری هم داشتی، و او کودک خردسالی بود که هیچ درکی از سکس نداشت، آیا به آن کودک نابالغ ظلم نکردی؟
محمد پاسخ داد : بله، ظلم کردم.
خدا پرسيد: یکی از زنان تو صفیّه نام دارد که پدر و مادرش یهودی بودند. تو و یارانت به روستای آنها حمله کردید و همه مردان را از جمله پدر و برادر و شوهر صفیه را نیز کشتید، و همان شب در حالیکه صفیه برای پدر و مادر و برادر و شوهرش گریه میکرد، او را به خیمه خود برده، و تا صبح با او چند بار هم بستر شدی! آیا این عمل تو ظلم اکبر نبود؟
محمد پاسخ داد : بله ظلم اکبر بود.
خدا پرسید: آیا یک خدای عادل، شخص ظالمی را چون تو به پیامبری بر می گزیند؟
محمد پاسخ داد: نه بر نمی گزیند.
خدا پرسید: پس چرا ادعای پیامبری کردی؟
محمد گفت: گول سلمان فارسی مادر قحبه را خوردم!
.
.
برای خشنودی خدا کیرمو تا تهش میکنم تو دهن محمد و علی و حسین و رضا و مهدی و جعفر صادق بعدن میکنم تو کونه تنگه کوچیک فاطمه زهرای ۱۳ ساله باشد خدا راضی شود از من
🤨 *سکس و عدالت در اسلام*
پس از مرگ محمد
خداوند او را احضار کرد و پرسید:
آیا میل جنسی در مرد و زن باهم برابر است؟
محمد پاسخ داد:
بلی میل جنسی در زن و مرد برابر و حتی در زنان بیشتر است .
خداوند پرسید:
همانطور که تو هر شب نیاز به هم بستر شدن داشتی، زنان تو هم نیاز داشتند؟
محمد پاسخ داد :
بله...
خدا پرسید:
وقتی تو زنان بسیار در اختیار داشتی هرشب با یکی از آنها همبستر میشدی و به آنها تاکید میکردی که حق هم بستر شدن با غیر را ندارند، و پس از مرگ تو نیز نباید با هیچ مردی ازدواج کنند و از داشتن شوهر محروم باشند چون همه ی آنها اُمّ المومنین هستند(!) آیا با این محرومیت از شوهر کردن به آنها ظلم نکردی؟
محمد گفت :
بله، ظلم کردم.
خدا پرسيد:
فاصله سنی تو با بسیاری از زنانت چهل سال و حتی بیشتر بود. آیا این فاصله به نفع تو بود یا آنها ؟
محمد گفت :
به نفع من بود.
خدا پرسید:
آیا این فاصله سنی ظلم به آنها نبود؟
محمد گفت :
بلی ظلم به آنها بود.
خدا پرسيد:
سربازان تو در مصر
ماریه قبطیه را از خانواده جدا کرده،
و از داشتن یک شوهر جوان محروم نموده و نزد تو آوردند و تو بارها با او همبستر شدی. آیا به ماریه و همسرش و سایر زنان خودت ظلم روا داشتی یا نه؟
محمد گفت : بله، ظلم کردم.
خدا پرسید :
وقتی تو عایشه ۷ ساله را به عقد خود در آوردی و وقتی سن اون به نه سال رسید با او زفاف کردی، تو چهل و چهار سال از او بزرگتر بودی، و زنان بسیاری هم داشتی، و او کودک خردسالی بود که هیچ درکی از سکس نداشت، آیا به آن کودک نابالغ ظلم نکردی؟
محمد پاسخ داد :
بله، ظلم کردم.
خدا پرسيد:
یکی از زنان تو صفیّه نام دارد که پدر و مادرش یهودی بودند. تو و یارانت به روستای آنها حمله کردید و همه مردان را از جمله پدر و برادر و شوهر صفیه را نیز کشتید، و همان شب در حالیکه صفیه برای پدر و مادر و برادر و شوهرش گریه میکرد، او را به خیمه خود برده، و تا صبح با او چند بار هم بستر شدی! آیا این عمل تو ظلم اکبر نبود؟
محمد پاسخ داد :
بله ظلم اکبر بود.
خدا پرسید:
آیا یک خدای عادل، شخص ظالمی را چون تو به پیامبری بر می گزیند؟
محمد پاسخ داد:
نه بر نمی گزیند.
خدا پرسید: پس چرا ادعای پیامبری کردی؟
محمد گفت: گول سلمان فارسی مادر قحبه را خوردم!
برای خشنودی خدا کیرمو تا تهش میکنم تو دهن محمد و علی و حسین و رضا و مهدی و جعفر صادق
بعدن میکنم تو کونه تنگه کوچیک فاطمه زهرای ۱۳ ساله
باشد خدا راضی شود از من
.