عواقب ترور سردار
قسمت ۳

دیگر این‌که می‌گویند ترامپ قصد داشته با اعمال فشاری ناگهانی و حرکتی تکان‌دهنده علیه ایران، جمهوری اسلامی را وادار به عقب‌نشینی و آمدن به میز مذاکره کند. با این استدلال که آمریکا پیش از این، در ماه‌های آخر جنگ عراق و ایران چنین کرده است: دخالت نظامی به سود عراق و حتی ساقط کردن (ظاهراً تصادفی) هواپیمای مسافری ایرانی. این استدلال با علاقهٔ ترامپ به راهبرد «فشار حداکثری بر ایران» همخوانی دارد. ظاهراً او به طور کاملاً توهم‌آلودی بر آن است که هنوز راه مذاکره با ایران باز است و به آن گوشهٔ چشمی دارد. او در یکی از توییت‌های ظفرنمون خود می‌گوید «ایران در هیچ جنگی پیروز نشده، اما در هیچ مذاکره‌ای هم نباخته است.»[۷] این در حالی است که گزارشی ۱۳۰۰ صفحه‌ای که اخیراً به سفارش ارتش آمریکا دربارهٔ جنگ عراق تهیه شده بود چنین نتیجه گرفته که ایران تنها برندهٔ جنگ ده سالهٔ آمریکا در عراق بوده است[۸]. حتی اگر قصد ترامپ واقعاً چنین بوده باشد، بعید می‌دانم حاصلی جز نمایشی توییتری برای مخاطبان خودش داشته باشد و صرف‌نظر از درستی یا نادرستی ادعای ترامپ، ترورهای اخیر چشم‌انداز مذاکره با ایران را به کلی تاریک و غیرمحتمل کرده است.

اما واکنش ایران چه خواهد بود؟ شکی نیست که ایران علاقه‌ای به ورود به جنگی مستقیم و ویران‌گر با آمریکا را ندارد. چنین جنگی نمی‌تواند محدود باقی بماند و در صورت گسترده شدن و کشیده شدن جدی ارتش آمریکا به آن تلفات و ویرانی بی‌اندازه‌ای بر ایران و منطقه تحمیل خواهد کرد. از طرفی، ایران نمی‌تواند حرکت خصمانه‌ای در این حد بزرگ و تحریک‌آمیز را بدون پاسخ بگذارد. آیا راهی وجود دارد که پاسخی درخور به آمریکا داده شود، ولی در عین حال مفری برای پرهیز از جنگ باقی بگذارد؟

ایران ظاهراً پاسخی محرمانه از طریق سفارت سوئیس برای آمریکا فرستاده است. اما در حال حاضر بهترین مرجع برای حدس زدن پاسخ ایران بیانیهٔ شورای عالی امنیت است که امروز منتشر شده است. در این بیانیه گفته شده که این حمله «خطای راهبردی آمریکا در منطقهٔ غرب آسیا بوده» است. این نشان می‌دهد که دامنهٔ واکنش‌های احتمالی ایران از خاورمیانه فراتر می‌رود و کل منطقهٔ غرب آسیا را در بر می‌گیرد؛ فرضاً می‌تواند شامل پاکستان یا افغانستان نیز باشد. در ادامه آمده که انتقام ایران «در زمان و مکان مناسب» صورت خواهد گرفت. پیام واضح است. هیچ دلیلی ندارد که واکنش ایران ناگهانی باشد یا حتی در عراق رخ دهد. ایران با باز گذاشتن امکان انتخابِ زمان و مکان دلخواهش برای پاسخ‌گویی تصمیم معقولی اتخاذ کرده است. بیانیه با تأکید بر «پیوند ناگسستنی دو ملت ایران و عراق» پایان می‌یابد؛ موضوعی که با توجه به اقدامات اخیر دولت آمریکا در نقض حاکمیت عراق زمینهٔ مساعدتری یافته است.

در واقع ایران چاره‌ای جز طرح نوعی واکنش درخور ندارد. معنای بی‌واکنشی این خواهد بود که آمریکا یا دیگران می‌توانند با خیال راحت و بی‌دغدغه هر حرکت خصمانه‌ای علیه ایران انجام دهند و هر خط قرمزی را بشکنند. ایران هم همین را می‌گوید که قطعاً واکنشی درخور نشان خواهد داد، اما نه لزوماً به صورت فوری و در عراق. در مجموع این بیانیه نشان می‌دهد که ایران، مثل گذشته، دارای صبر راهبردی است و از واکنش‌های هیجان‌آلود پرهیز می‌کند. فکر می‌کنم بخش بزرگی از پاسخ ایران به صورت تدریجی، پراکنده و راهبردی انجام گیرد و در بسیاری از موارد جنبهٔ سیاسی خواهد داشت به گونه‌ای که اثر آن طی چند ماه یا سال حس شود و چه بسا با تحولات مربوط به انتخابات آتی در آمریکا نیز هماهنگی‌هایی داشته باشد، اما در هیچ لحظه‌ای آن‌قدر شدید نباشد که آمریکا را وادار به واکنش نظامی مستقیم کند. بهترین پاسخ البته پاسخی است که اندیشیده باشد و همهٔ جوانب کار را در نظر گرفته باشد.

به رفتار کشورهایی نظیر چین یا روسیه در منطقه دقت کنید. این کشورها با اسرائیل و عربستان و ایران و پاکستان و ترکیه و قطر و امارات روابط خوب یا عالی دارند. چرا؟ به این دلیل واضح که برنامهٔ بلندمدتی برای حضور در منطقه دارند. این را مقایسه کنید با رفتار دولت آمریکا در منطقه. آمریکا، اسیر در توهم قدرتِ بی‌پایانِ خود، چنان رفتار می‌کند که گویی آینده‌ای در منطقه نمی‌خواهد. یروند آبراهامیان این نکته را به خوبی خلاصه می‌کند: «عموم ایرانی‌ها آمریکا را به عنوان دولتی که علیه دولت دکتر محمد مصدق کودتا کرد می‌شناختند. حالا با ترور قاسم سلیمانی، آن‌ها آمریکا را به عنوان یک دولت تروریست هم خواهند شناخت. مهم‌ترین برندهٔ ترور قاسم سلیمانی داعش است که در غیاب او دوباره تقویت خواهد شد.»

این یادداشت را که ممکن است پی‌نوشت‌هایی به آن اضافه کنم با این توییت که به محتوای آن امید دارم به پایان می‌برم:

آن زندگی پرثمر، مرگ پرثمر خواهد داشت. تماشا کنید.[۹]

2 comments

مرگ پرثمری داشت روزبه جان